ـعشقـ منـ ...

ـعشقـ منـ ...

سلام!
خوش آمدید!
من چیزی نیستم که در مورد خودم بگم!!!
هر چی که هستم از خدا دارم! :)

.............................................................
عاغا
جون من نظر بزارین!!!!!


۱۲ مطلب با موضوع «خدا» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

...
چقدر درد دارد مرور خاطره روز های امید واری و امید‌داری!
خاطرات روز هایی که به فردا دل میبستیم و شب را با رویای فردا به آخر می رساندیم.
متاسفانه و بدبختانه رخسار هر کس را که مینگریم دریایی از رویا ها و آرزو هایی را میبینیم که به وقوع نپیوسته.
آرزو هایی که خیلی خیلی ساده تر از یک نفْسْ است ، خیلی پایین تر از مرتبه یک اشرف مخلوقات است، اما دور گردون کاری میکند با ما که ساده ترین چیز ها هم برایمان رویایند.
.
دارم درد میکشم، امشب بیشتر از دیشب، رهایی ندارم از دستشان. درد آرزو های بر باد رفته به علاوه جوانی که قرار بود لذتبخش باشد برای ما ، اما نبود لعنتی!
.
این ها که خال میکوبند روی بدنشان را خیلی قبول دارم، حتی برای نقشی از آرزویشان روی بدنشان حاضرند دردی به بزرگی زندگی و به فراسوی حقیقت تلخ بکشند، درد را با پوست خود حس میکنند برای ابدیت به علاوه یکروز!
اما خنده ام میگیرد، من انقدر آرزو دارم که باید روی افکارم را هم خالکوبی کنم، جسم جای چندتایشان است فقط.
.
یکی از آرزوهایم، روزی بارانی است با نسیم خنک دریا که مواج کرده است این حجم بزرگی از یک وجود را.
باد بزند زلفت را تکان بدهد و تو مانند شهابی دنباله دار بدرخشی و خیره کنی دلم را، که گرم کنی وجودم را، برای بودن و برای زیستن، و فانوسی آن دوردست ها علامت اینجا زندگی جریان دارد را به چشمانم برساند که دلگرم شوم به این طوفان ِ آخرْ خوش!

  • ۰
  • ۰

دارم به لحظات حساس زندگیم نزدیک میشم ، سر یه چند راهی موندم ، هر کدومشم یه یه جایی میره که نمیشه امتحانش کرد!
توی این لحظات به خدا خیلی بیشتر از قبل نیاز دارم ، تا حالا که همش کنارم بوده و میخوام از این به بعد هم کمکم کنه و کنارم باشه!!! به اطرافیانمم نیاز دارم اما ...!
توی این برهه زمانی خیلی حساس ، فقط تمرکزم رو گذاشتم روی این موضوع!!!


برام دعا کنید!

  • ۰
  • ۰

من یه اشتباه کردم!
حالا نیومدم بگم که ببینید چقدر شجاعم و اعتراف کردم به اشتباهم!!!
نه اینطوری نیس! من این اشتباه رو بدون فکر کردن به سرانجامش انجام دادم ، اصلا حواسم نبود دارم چکار میکنم!!! وقتی به خودم اومدم دیدم چکارایی که نکردم!!!
دیدم تو یه درد سر حسابی افتادم...!
تنها چیزی که به ذهنم اومد این بود که به یاد خدا افتادم!!!
مثل همیشه با بی شرمی و وقاهت تمام باز ازش کمک خواستم...
اولین بارم نبود که توی سختیا یادش می افتادم ، همیشه این طوری بودم !!!
پیش خدا بد جور شرمندم ، بد جور!
...........................................
اما میخوام دیگه با خدا همراه باشم ، هر قدمم با یاد خدا باشه ، هر کارم با توکل خدا باشه ، توی همه ی کارام اثر خدا باشه!!!

به نظر شما خدا همراهی من رو می پذیره؟!

یه دوستی داشتم همیشه میگفت : " نگو تنهام ، وقتی خدا هست ینی همه ی دنیا هست " .

.

  • ۱
  • ۰

یه شکار شاهکار از خواهرم، از یکی از شاهکار های بی نظیر خداوند!!!

  • ۰
  • ۰

طراحی خودم!!!

ا

 

 

 

  • ۰
  • ۰

می شود افسانه را زندگی کرد................!


.



....





.

.

.

..

.

.

.


.


می شود؟!

  • ۱
  • ۰


"هزاران نفر برای باریدن باران دعا می کنند


غافل از آنکه خداوند با کودکی است


که چکمه هایش سوراخ است."



  • ۱
  • ۰

انسان توانا وقتی کاری را شروع می کند، دو راه بیشتر برایش وجود ندارد

یا مرگ یا پیروزی

  • ۱
  • ۰

آدم نادان فرشته نجات را به تله می اندازد . . .

  • ۱
  • ۰

در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته در انزوا می خورد و میتراشد.
این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این
دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند
و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان
سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند -زیرا بشر
هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و ....



برای دانلود کتاب بوف کور از صادق هدایت برویک دانلود کلیک کنید



دانلود