می شود افسانه را زندگی کرد................!
.
....
.
.
.
..
.
.
.
.
می شود؟!
می شود افسانه را زندگی کرد................!
.
....
.
.
.
..
.
.
.
.
می شود؟!
هربار که به تو فکر می کنم
یکی از دکمه هایم شل می شود
انقراض آغوشم یک نسل به تاخیر می افتد
و چیزی به نبضم اضافه می شود
که در شعرهایم نمی گنجد
کافیست نام تورا بخوانم
تا ببینی
لکنت
عاشقانه تریت لهجه هاست
و چگونه لرزش لب های من دنیارا به حاشیه می برد
دوستت دارم
با تمام واژه هایی که در گلویم گیر کرده اند
و تمام هجاهای غمگینی که برای تو شعر می شوند
دوستت دارم با صدای بلند
دوستت دارم با صدای آهسته
دوستت دارم
و خواستن تو جنینیست در من
که نه سقط می شود
نه به دنیا می آید
لیلا کردبچه
منبع:http://shabsheer.mihanblog.com
افسانه! بهارخنده زد و ارغوان شکفت
در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر
دست از گمان بدار
با مرگ نحس پنجه میفکن