در زیر این آسمان می بینم که
عین القضاة در سمت راستم و ابوالعلا در سمت چپم ایستاده اند
و ما سه تن ، بی آن که با هم باشیم ،
با هم تنهاییم .
و زمان ، ما سه هم زبان را نیز
یک در حصار قرنی جدا
زندانی کرده است !
دکتر علی شریعتی
در زیر این آسمان می بینم که
عین القضاة در سمت راستم و ابوالعلا در سمت چپم ایستاده اند
و ما سه تن ، بی آن که با هم باشیم ،
با هم تنهاییم .
و زمان ، ما سه هم زبان را نیز
یک در حصار قرنی جدا
زندانی کرده است !
دکتر علی شریعتی
رای خریدن عشق، هرکس هرچه داشت آورد،دیوانه چون هیچ نداشت وگریست(گمان کردندچون هیچ ندارد میگرید)اماهیچکس ندانست که قیمت عشق ،اشک است
حسین پناهی
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟
نمیخواهم بدانم کوزهگر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت؟
ولی بسیار مشتاقم،
که از خاک گلویم سوتکی سازد.
گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی در پی،
دَم گرم ِخوشش را بر گلویم سخت بفشارد،
و خواب ِخفتگان خفته را آشفته تر سازد.
بدینسان بشکند در من،
سکوت مرگبارم را...
"دکتر علی شریعتی"
آرزویت را
به آبی بی پایان میسپارم
تا بر این سینه خشکسال ببارد
تا نسیم های تشنه بنوشند
تابستان
قطره ای از رویایت برمیدارد
نطفه نگاهت
ابر های عقیم را بارور میکند
و نوزاد عشق تو
از دهانه رود ها
آبی دریا را مینوشد
میبوسمت
تا به گذشته بازگردم
و هستی تو را
میان سال هایی که نبودی
تقسیم کنم
لب هایت
91پیروز زمان پور
باد پاییز می خواند
برای برگ ها...
وقت افتادن رسیده است
...........
باحسرت نگاه می کند
به شکوفه های بهار نارنج
درخت کهنسال
..........
زندگی می کند
برای خودش
صندلی خالی
.........
سخت است
تحمل دیگری
دیوانه دیوانه را می کشد
.....
با سرخی لبان
چه کسی تطهیر می شود
سنگ سخت
آب بریز
بیشتر آب بریز
می خواهم تو را درود بفرستم
با لبانی از مرمرسپید.........
......
سید مهدی نژادهاشمی