چقد زود میگذره ، چقدر زود داره فرصت ها میره ، چقدر زود داره دیر میشه!!!
یادش بخیر وقتی بچه بودیم برای هر لحظه یه خوشی کوچیک داشتیم اما الان چی؟! برای هر لحظه یه مشغله ی فکری داریم که نمیزاره از زندگی لذت ببریم!
مشغله هایی که خودمون ساختیم و بزرگشون کردیم!!! چرا ما برای کار و مال داریم زندگی میکنیم؟! چرا برای زندگی دنبال کار و مال نمی گردیم!!؟!
همیشه سر خودمون رو به کار هایی که اخرشم معلوم نیست چه فایده ای داره ، گرم کردیم!!!
بیاین این روزای اخر سال رو به شاد کردن خودمون و اطرافیانمون بپردازیم!!!
مگه چقدر وقت داریم برای شاد کردن دل یه نفر دیگه؟! شاید الان یکی منتظره تو بری بهش بگی "دوست دارم" شاید منتظر یه شاخه گله، شاید شاید شاید ...!
نزارید یه روز به فکر این بیافتید که چرا کاری که قرار بوده رو انجام بدید ، انجام ندادید!!!
جای افسوس نزارید!
برای همه آرزوی خوش وقتی میکنم ، خوش وقت که باشی خوش بخت هم هستی!!!
سال نو مبارک!
سلام و صد درود!
به نام خدا یک سوال؟!
ما چمان از نویسندگان بلاگ های معتبر کم است؟!عایا؟!
چرا ما نمیتوانیم مثل انها رسا بنویسیم و خود از نوشته ی خود لذت ببریم!
اندر این حکایت ما هم امدیم و دستی در نویسندگی بردیم!
فکر کردیم فکر کردیم فکر کردیم ....
اخرش تنها کلمه ای که به دهنمان آمد " هیچ " بود ، هیچی نه خود هیچ بود!
اخرش هم خود نفهمیدم چه تحریر کردم!
یکی از دوستان عزیییییز مان فرمودندی ( :D) ای دوست شما که دایره ی واژگان فوق گسترده ای دارید چرا از آن برای نوشتن استفاده نمیکنید؟!
اینجانب هم در خدمت دوست عزیز چنین فرمودم : " هیچ"!!!
خووانندگان محترم در یابند هیچ یعنی سکوت !!!
سکوت خودش دنیایی از حروف و کلمات و معانی بسیار است!!!
همان طور که دوست دوران نوجوانی ما " برنارد شو Bernard Show " برای ا گفت که :
""" سکوت؟! من باید ساعت ها سکوت خود را بشکنم تا بتوانم سکوت را برایتان توضیح دهم """
....
جدی خودم هم نفهمیدم چه گفتم!