می شود افسانه را زندگی کرد................!
.
....
.
.
.
..
.
.
.
.
می شود؟!
رد می شوم از مسیر غربال خودت
تقسیم کنی اگر به منوالِ خودت
میترسم از اینکه سهم شیطان بشوم
من را بگذار جزء اموالِ خودت
...
تو را دوست میدارم! چرا که تو آزادی
در پسِ رنگین کمانِ بیپرسشِ سَربَند،
در سایهسارِ هر چه نباید کرد!
در بوسههای نخستِ هر دیدار،
و آن سوی نگاهِ عاصیام
که چشمان بیقرارِ هزار پلنگِ خسته
پیش از جهیدنِ واپسین را
با خود دارد !
"یغما گلرویی
دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد،آدمی را همواره در پی گم شده اش،ملتهبانه به هر سو می کشاند