ـعشقـ منـ ...

ـعشقـ منـ ...

سلام!
خوش آمدید!
من چیزی نیستم که در مورد خودم بگم!!!
هر چی که هستم از خدا دارم! :)

.............................................................
عاغا
جون من نظر بزارین!!!!!


۸۹ مطلب با موضوع «عشق» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

رفتی که من از غصه بمیرم،به جهنم
یا روز و شب آرام نگیرم،به جهــــنم

بی بال و پرم،رفتن تو فاجعه ساز است
هر چند به دام تو اسیرم،به جهنــــــــم

گفتی که مقصرمن ِ بی حوصله هستم
بگذار همین را بپذیرم،به جهــــــــــنم

رفتی و مهــــــم نیست برایم که بگویند
معشوقه ی یک پستِ حقیرم،به جهـــنم

امسال، ولنتاین، بدون ِ تو ،چه بـــــهتر
پیراهن ِ زر دوزِ حریرم به جهـــــــنم

کم کم دل ِ من از تب و تاب تو می افتد
یادآوری ِ دیر به دیرم به جهنــــــــــــم

ای کاش که تصمیم به برگشت نگیری
حتی اگر از غصه بمیرم،به جهنـــــــم




همه چی به جهنم...

  • ۱
  • ۰

تو را دوست‌ می‌دارم!

چرا که‌ تو آزادی‌ 
در پس‌ِ رنگین کمان‌ِ بی‌پرسش‌ِ سَربَند،
در سایه‌سارِ هر چه‌ نباید کرد!
در بوسه‌های‌ نخست‌ِ هر دیدار،
و آن‌ سوی‌ نگاه‌ِ عاصی‌ام‌ 
که‌ چشمان‌ بی‌قرارِ هزار پلنگ‌ِ خسته‌ 
پیش از جهیدن‌ِ واپسین‌ را 
با خود دارد !


"
یغما گلرویی

  • ۰
  • ۰

دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد،آدمی را همواره در پی گم شده اش،ملتهبانه به هر سو می کشاند

  • ۱
  • ۰

تو که رفتی

فکر می کردم آخر دنیاست . 

اما . . .آخر دنیا 

همان لحظه های با تو بودن ، بود .

  • ۱
  • ۰

دوستت‌ می‌دارم!

چونان‌ بلوطی‌ که‌ زخم‌ یادگارِ عشقی‌ برباد رفته‌ را!

ستاره‌ای‌ که‌ شب‌ را

برای‌ چشمک‌ زدن!

و پرنده‌ای‌ اسیر

که‌ پرنده‌ی‌ آزادی‌ را!

تا رهایی‌ به‌ بار بنشیند،

آن‌ سوی‌ حیرانی‌ِ میله‌های‌ قفس‌!


"
یغما گلرویی"

  • ۱
  • ۰

روزگارا:
تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
… گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد….
  • ۰
  • ۰

دنبال وجهی می گردم
که تمثیل تو باشد
زلالی چشم هات
بی پایانی آسمان 
مهربانی دست هات
...
نوازش گندمزار
و همین چیزهای بی پایان.
نمی دانستم دلتنگیت
قلبم را مچاله می کند
نمی دانستم وگرنه
از راه دیگری 
جلو راهت سبز می شدم
تمهیدی، تولد دوباره ای، فکری
تا دوباره
در شمایلی دیگر
عاشقت شوم.
گفته بودم دوستت دارم؟

  • ۰
  • ۰

ســـوم 
هفتــــم 
چهلـــم 
ســـــال . . .
چنـــد ســــال دیگــــر

بایــــد عــــزادار نبـــودن هایـــــت باشــــــم . . .؟

  • ۰
  • ۰

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست 
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست 

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد 
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست 

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید 
هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست 

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند 
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست 

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد 
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد

پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست 

  • ۰
  • ۰

تو مرا بردی به شهر یادها،
من ندیدم خوش‌تر از جادوی تو،

ای سکوت ای مادر فریادها

گم شدم در این هیاهو گم شدم،

تو کجایی تا بگیری داد من؟

گر سکوت خویش را می‌داشتم،

زندگی پر بود از فریاد من!