برای مشاهده ی کامل شعر بر روی "ادامه مطلب" کلیک کنید....
خدا می خواست در چشمان من زیباترین باشی
شرابی در نگاهت ریخت تا گیراترین باشی
نمی گنجید روح سر کشت در تنگنای تن
دلت را وسعتی بخشید تا دریاترین باشی
تو را شاعر، تو را عاشق پدید آورد و قسمت بود
که در شمسی ترین منظومه مولاناترین باشی
مقدر بود خاکستر شود زهد دروغینم
تو را آموخت همچون شعله بی پرواترین باشی
خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش
تو را تنها پدید آورد تا تنهاترین باشی
خدا وقتی تو را می آفرید از جنس لیلاها
گمان هرگز نمی بردم که واویلاترین باشی!